سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فرقه سازی : (وهابیت )

ارسال  شده توسط  سلمان فارسی در 89/10/28 11:9 عصر

نکته این مقاله در صدد نقد فکری وهابیت نیست بلکه در صدد بیان عوامل پیدایش  و اثرات فرهنگی آن است

 همان  طور که سابقا گفته شد وهابیت یکی از غذا نماهای معنوی است که در سوپر مارکت معنوی غرب ارائه  داده می شود .
مساله وهابیت در ظاهر به فرقه ای انحرافی می ماند که درگیری فرهنگی و در بسیاری از اوقات عملیات ایذایی علیه شیعه ایجاد انجام می دهد ، اما در کمال تاسف باید گفت که جریان وهابیت چیزی فراتر از یک فرقه انجرافی است بلکه جریانی پر قدرت است که می رود فرامین و آموزه های اسلام را به طور کلی از میان بردارد و به جای آن آموزه های خشک  و تظاهرهای خوارج گونه را جایگزین کند شرک را به جای توحید ارائه دهد و توحید ناب ولایی را با چوب شرک زدایی دفع کند .


  خطر جریان وهابیت بسیار بزرگ و هولناک است به گونه ای که بررسی این پدیده به لحاظ جامعه شناسی و روانشناسی و علوم سیاسی  هزاران ورق کتاب و مقاله را باید اشغال کند تا ابعاد خودش را به ما نشان دهد
وهابیت ثمره شوم دستگاه پیچیده دولت امپراتوری انگلستان در قرن نوزدهم است که حقیقتا از عمق شناخت این دولت  استکباری از عالم اسلام و مسلمانان  خبر می دهد
با پیگیری پرونده سیاسی پیشینه این فرقه  خواهیم دید که این فرقه ساخته دست  تشکیلات اطلاعاتی و جاسوسان انگلیسی است محمد ابن عبد الوهاب  شخصی بود که تا حدود زیادی تحت نفوذ و سیطره انگلیسیها بود
آنچه مسلم است این فرقه در برای  عقیم کردن درخت اسلام ساخته شده و هدف آن در ابتدا انحراف در خط سیر اسلام و ایجاد تفرقه و جنگ داخلی بین مسلمانان بوده است اما در ادامه این کرم خراب کار به ماری زهراگین تبدیل شد و به جان امت اسلامی افتاد
برنامه فکری وهابیت به طور کلی چند محور دارد
تقدس زدایی از شخصیت های دینی و اماکن اسلامی  
در هر دینی اشخاصی وجود داشته و دارند که تاثیر بسیاری در تاریخ و ادبیات آن دین دارند این افراد که در غالب اوقات مورد اکرام  دین داران هستند به تدریج تبدیل به نماد هایی برای ان تفکر می شود همچنین قبر های آنها و همچنین اماکنی که اتفاقات حساسی برای این افراد افتاده است
دین مبین اسلام از این قاعده استثناء نیست و اشخاص و اماکن و مقابر محترم زیادی دارد بلکه این نماد های اسلامی به مراتب بیشتر از بقیه ادیان است ، عموم مردم بقا و حیات دین را در این ادیان می بینند و اگر این  تقدس این نماد ها از بین برود قطعا  فضای دینی در میان مردم بسیار کمرنگ می شود . جریان وهابیت شدیدا به دنبال تقدس زدایی از شخصیت های اسلام خصوصا پیامبر و اهل بیت  به دنبال جدا کردن عالم اسلام از ایشان و قطع ارتباط  مردم با این واسطه های بین خلق و حق بوده و هستند  آنها با این بهانه که این اولیای خدا دیگر مرده اند و هیچ کاری از آنها بر نمی آید توسل و ارتباط با آنها را شدیدا تقبیح و به حساب شرک می گذارند .  
نابودکردن نماد های اسلامی
این اقدام کاملا در جهت منافع  مخالفان اسلام است چون دینی که نماد و نشانه ای ندارد به راحتی از بین می رود جریان وهابیت با عنوان کردن این استدلال سخیف و بی مغز که تعظیم قبور بزرگان دین نوعی شرک است  و هر کس این کار را بکند قطعا مشرک و از دین خارج است .
مبارزه با فرهنگ اشک و شور
یکی از  گزاره هایی که وهابیت در صدد القاء آن به جامعه است از بین بردن فرهنگ گریه برای اموات تعظیم آنها خصوصا اهل بیت اطهار  با این استدلال که گریه برای آنها علاوه بر شرک نوعی اعتراض به خداوند به شمار می رود
ترویج نوعی ادبیات تکفیری نسبت به مخالفان
همان طور که شاهد آن هستیم این جریان از زمان شکل گیری همراه با تکفیر و حلال دانستن خون دیگر فرق اسلامی همراه بوده است به نوعی که در تاریخ این حجم تکفیر و کشتار مسلمانان با توجه شرعی را می توان بی سابقه دانست که البته  پیکان این تکفیر ها در اغلب موارد شیعیان را نشانه رفته است

این مقاله ادامه دارد
مطالب مرتبط در سایت های دیگر

پیشینه وهابیت
 
آسیب شناسی وهابیت

وهابیت در سایت موعود

شناخت وهابیت

وهابیت ظلع سوم جنگ مثلث

سوپر مارکت معنوی (فرقه سازی ) قسمت اول

ارسال  شده توسط  سلمان فارسی در 89/10/22 7:16 عصر

کی از مهم ترین اقدامات ارتش فرهنگی غرب در مقابله با ادیان الهی عملیات فرقه سازی است
هدف دین سازی و فرقه سازی و معنویت سازی  
سلطه گران در مقابل تفکر شیعی حسینی یک سری نسخه های بدلی ارائه  می کنند به این وسیله حس اسلام گرایی مردم را ارضاء می کنند و حس حقیقت جویی آنها را به جهتی سیر می دهند که تامین کنند منافع آنان باشد یا اینکه اقلاً خنثی و بی ضرر باشد برای مثال فرقه ای می سازند به نام وهابیت که علاوه بر اینکه این فرقه  تفکراتش با تفکر صهیونیستی غربی تعارضی ندارد به وسیله خشونت مفرط و بی پایه و اساس و تفکر تکفیری که در این فرقه نهادینه شده  باعث می شود اسلام به عنوان یک تفکر خشونت آمیز غیر عقلانی معرفی گردد و مسلمانان را به جهانیان به عنوان انسانهای وحشی و زامبی معرفی کند.




بنابراین این فرقه و اقدامات آن  بهترین  خوراک برای برنامه های اسلام هراسانه دستگاههای تبلیغاتی صهیونیستی و توجیه گر اقدامات و خشونت آمیز مستکبرین در کشور های اسلامی هستند .

البته این کمترین منفعتی است که وهابیت برای غرب دارد به این معنا که آن خشونت وهابیت نه در مقابل جهان غرب بلکه تیری است که به سوی داخل اسلام و خصوصا تفکر شیعه حسینی نشانه رفته است

با اندکی تفکر به این موضوع پی خواهیم برد که این جریان هم سو با غرب است و در جهت منافع آنها گام بر می دارد شما به هیچ و جه در رسانه نمی بینید که گروههایی مانند القاعده و امثال آن که متاثر از تفکر سلفی و وهابیت هستند  عملیات تروریستی خود را در غیر از کشور های اسلامی انجام دهند شما هیچ مبارزه موثری از جانب این گروهها در مقابل گروه وحشی موسوم به اسرائیل انجام نمی گیرد هیچ اقدام جدی در مقابل کشتار مسلمانان در عراق و افغانسستان انجا نمی شود بلکه اگر عملیاتی هم به عنوان مقابله با کشور های ناتو انجام می دهند در این عملیات بیشترین تلفات از مسلمانان است نه نیروهای نظامی غربی اینها همه بدون لحاظ کشتار وسیع شیعیان در عراق ، پاکستان ، یمن ، کشمیر و...    آزار و شکنجه آنان در کشور های عربستان صعودی ، بحرین ، کویت و... می باشد وهابیان به راحتی شیعیان را بدتر و پست تر از کفار و یهود می دانند .

اما گونه دیگر فرقه سازی این است که تفکرات بی ضرر نسبت به غرب را ترویج می کنند مانند صوفیه با فرقه های متشتت و گوناگون آن تفکر صوفی گری چند شاخصه مهم دارد که مهم ترین آن را می توان اینها دانست 

     جدایی دین از سیاست

      ذلت پذیری

     جدایی مردم از ولایت فقه دانست  

جریان صوفیه در عین حال اینکه ادعای شیعه گری و ولایت مداری دارد و در مرحله شعار و تظاهر به ودوستی اهل بیت گوی سبقت را از عموم شیعیان می رباید اما وقت عمل به دستورات اهل بیت که می رسد که مهم ترین آن تبعیت از فقیه عادل است رفتار دگر گونه ای دارند

البته شمار و عدد این فرقه ها بیشتر از آن است که در این مقاله مختصر بتوان آن را جای داد و ما مختصرا به ذکر این دو نمونه برای تبیین نحوه و اهداف این نوع عملیات فرهنگی غرب اکتفا شد

چند نکته که در مجموع این فرقه های ساختگی قابل توجه است :

دور کردن مردم از معنویت عقلانی راستین و ساختن نوعی معنویت تصنعی

جدا کردن از روحانیت و رهبران  خصوصا ولایت فقیه

در بیشتر موارد تفکرات التقاتی و پلورالیسم

ترویج ذلت  پذیری
دورکردن جامعه اسلامی از تحرک و جنبش های ظلم ستیز و عدالت طلب مبتنی بر آزادگی و همراه با عقلانیت و منطق  و ترغیب به تحرکات غیر عقلانی

این مقاله ادامه دارد


مطالب مرتبط در سایت های دیگر

فرقه‌سازی و نحله‌پروری

منبع

رسانه کوچک من برای روشنگری


صلیبیان صهیونیست و افتتاح سوپر مارکت معنوی

ارسال  شده توسط  سلمان فارسی در 89/10/20 12:11 صبح

 

مقدمه 

امروزه اتحاد شوم صلیب و صهیون برای کنترل و مدیریت جامعه انسانی با سلایق و گرایشات مختلف و با گرایشات معرفتی متفاوت و برای این که بشر را از آن معنویت پر از شور و شعور و توأم با عقلانیت که در مکتب حسینی وجود دارد  دور کند و به عبارت دیگر  حقیقت را به وسیله بمب باران اطلاعتی و عرضه نسخه های بدلی فروان  سانسور می کنند  .


توضیح اینکه  اگر مردم دنیا رابه لحاظ گرایش به معنویت ، اخلاق و مفاهیم ماورای بشری دسته بندی کنیم به طور کلی مردم سه دسته خواهند بود  دین دار ، دین گریز و دین ستیز و اینکه یک فرد به لحاظ فکری زیر مجموعه هر کدام از این دسته ها باشد  در گرایشات سیاسی و فرهنگی و رفتار های اجتماعی و حتی عملکرد اقتصادی او تاثیر  بسیاری خواهد داشت بلکه شاید بتوان با سنجش کم و کیف گرایش دینی فرد تمام رفتار های او را پیش بینی کرد
وقتی که تمام رفتارها و کردار های فرد ناشی از گرایش دینی اوست پس باید کسی که می خواهد بر مردم حکومت کند نحوه دین داری مردم را مدیریت کند و دینی که خود می خواهد به مردم القا کند اگر کسی به چنین مساله ای موفق شود قطعا بالاترین قدرت نرم دارد . این همان  نوع قدرتی است همیشه فراعنه تاریخ به دنبال آن بوده اند .    
نظام های سلطه گر در درجه اول به دنبال این هستند که از انسانها شخصیت هایی بی دین و ملحد و بدون مقاومت در برابر هر گونه جنایت های جبارانه دارد اما چون این تجربه نشان داده که اجبار و زور برای از بین بردن عقیده افراد  و ایمان آنها تاثیری ندارد مانند آنچه که  بیشتر طاغوت های سابق می نمودند و مردم را به عبادت خود اجبار و از پیروی از دین حق به اشد وجه جلوگیری می کردند .
اما فراعنه زمان ما این کار را نمی کنند و با ایجاد نوعی دستگاه تبلیغاتی پیچیده و بسیار اسرار آمیز در صدد مدیریت احساسات دینی مردم بر می آیند و از آنها به نفع خد استفاده می کنند البته این موضوعی تازه نیست و در تاریخ می توان سوابق زیادی برای همین نوع برخورد ذکر کرد از جمله همان فرعون را می توان ذکر کرد که با استفاده از احساسات دینی مردم  و حربه هایی که در دست داشت خود را خدا نامید
و یا همان کاری که پولس و کنستانتین با آیین مسیحیت و مسیحیان کردند و وقتی دیدند که نمی توانند که جلوی احساسات و تفکرات دینی مردم را بگیرند به آن جهت دادند تا به مقاصد آنها ضربه ای وارد نکند بلکهبیشترین بهره برداری را از آن بکنند  
این مقاله ادامه دارد 
قسمت بعدی چگونگی مدیریت ادیان  توسط صلیبیان صهیونیست